واژه نامه دوزبانگی

جستجوی اصطلاحات واژه نامه (عبارت منظم مجاز است)

واژه نامه ها

دوزبانه مبدل کلیک ها: 104

کسی ﮐﻪ اﺧﺘﻼﻟﻰ در زﺑﺎن دوم وى ﻫﻨﮕﺎم استفاده ملاحظه ﻣﻰ شود و اﯾﻦ اﺧﺘﻼل ﻫﺎ ناشی از تبدیل اﻟﮕﻮﻫﺎى زبان دوم ﺑﻪ زبان اول
است

دوزبانه متوازن کلیک ها: 101
مترادف ها: دوزبانه متعادل

دوزبانه ها و چند زبانه ها به ندرت در توانایی استفاده از دو زبان با هم برابر هستند . اغلب یکی از زبان ها برتر می باشد. کسی را که بر هر دو زبان اشراف تقریباً برابری داشته باشد ، دوزبانه متوازن یا متعادل می گویند

دوزبانه مغلوب کلیک ها: 118

کسی است که احساس می کند در فهم یا اظهار نظر و احساس خود در زبانی مشکل دارد و این مشکل به دلیل عدم استفاده از زبان است

دوزبانه موقعیتی کلیک ها: 98
مترادف ها: دوزبانه بافتی

یادگیری زبان مبتنی بر بافت را دوزبانه موقعیتی یا بافتی می گویند

دوزبانه هم پایه کلیک ها: 102

در دوزبانگی هم پایه شخص بر هر دو زبان در تمام ابعادش تسلطی یکسان دارد.

در دو زبانگی هم پایه شخص برای زبان مادری و زبان دوم قواعد کامل را در ذهن دارد طوری که آن دو زبان در هم تداخل ندارند. این افراد توانایی تفکر و اندیشیدن به هر دو زبان را دارند.

دوزبانه همزمان کلیک ها: 103

کودکی که هر دو زبان را همزمان فرا گیرد

دوزبانه همسان کلیک ها: 167

کسی است که در هر وضعیت قادر است، هر دو زبان را چون گویشور آن زبان صحبت کند و نمیتوان بین او و گویشور زبانی تفاوت قایل شد. این قطعی ترین نوع دو زبانگی است.