ما برای آنکه در جامعه انسانی سازگار، موفق و توانمند باشیم نیاز به فراگیری مهارتهای زندگی داریم؛ ۱۰ مهارت کلیدی که آموزش آنها باید از کودکی آغاز شود تا در بزرگسالی زندگی ما را سادهتر کنند.
۱- مهارت تصمیمگیری
در چنین مهارتی کودک یاد میگیرد که موفقیت در گروی گرفتن تصمیم درست و به موقع است. برای آموزش چنین مهارتی باید اجازه دهید که کودک در موقعیتهای مختلف خودش تصمیم بگیرد. تصمیمگیری درباره لباس پوشیدن، انتخاب اسباببازی یا برنامه تلویزیونی، هدیه خریدن برای دوستش و… را به خودش واگذار کنید. تصمیمگیری در مسائل کوچک باعث میشود کودک آرام آرام این مهارت را یاد بگیرد و در مسائل بزرگتر از مهارتش استفاده کند.
۲- مهارت حل مسأله
منظور از مهارت حل مساله این است که فرد بتواند از مشکلی که با آن روبرو است، تعریفی دقیق ارائه دهد و سپس آن مشکل را شناسایی کرده، راه حلهای موجود را در ذهنش بیاورد و در آخر راه حل مناسب را برگزیدند و آن را اجرا کند. فرزند شما باید بتواند با وجود چالشها و سختیهای پیش رویش و با وجود اتفاقهای بدی که در زندگیاش میافتد، در رسیدن به اهدافش امیدوار باشد و برای تحقق آنها تلاش کند. زمانی که والدین همه مشکلات فرزندانشان را رفع میکنند، فرزندان این مهارت ارزشمند حل مسئله را نخواهند آموخت.
۳- مهارت تفکر خلاق
یکی دیگر از مهمترین مهارتها، تفکر خلاق است. تفکر خلاق همان قدرت کشف، تولید اندیشه، نوآوری، خلق ایده جدید یا همان متفاوت دیدن است. فرد در مواجهه با مشکلات و چالشهایی که با آن روبرو میشود باید بتواند راه حلهای نو بیابد که کمتر کسی به آن توجه کرده است. در این مهارت افراد فرا میگیرند که با شیوههای متفاوت بیندیشند و از تجربههای متعارف و معمولی خود فراتر روند و راه حلهایی را خلق کنند که خاص و ویژه خودشان است و احساسات منفی خود را به احساسات مثبت و کارآمد تبدیل کنند. اگر کسی از این مهارت برخوردار باشد، مشکلات زندگی آنقدر اثر سوء و بدی روی او نمیگذارد و به عبارتی یاد میگیرد که چطور مشکلات خود را به شکلات تبدیل کند!
۴- مهارت تفکر نقاد
این مهارت عبارت است از توانایی تحلیل اطلاعات با توجه به تجارب شخصی و بررسی صحت چیزی با دلیل و مدرک و سپس پذیرفتن یا رد کردن آن. برخورداری از این مهارت باعث میشود که هرچیزی را به سادگی قبول یا رد نکنیم و قبل از هرچیزی در مواجهه با موضوعی آن را به خوبی مورد بررسی قرار دهیم. وقتی کودک این مهارت را بیاموزد، دیگر فریب کسی را نمیخورد و قبل از اقدام به کاری، به نتیجه و عاقبت امور فکر میکند و تصمیم میگیرد.
۵- توانایی برقرار کردن ارتباط مؤثر
این مهارت به معنای ابراز احساسات، نیازها و نقطه نظرهای فردی با گوش دادن به مخاطب و ایجاد بیشترین رضایت با کمترین تنش و کشمکش است. در این مهارت فرد یاد میگیرد علاوه بر اینکه نیازها و احساسات خود را با کسی در میان بگذارد، احساسات و نیازهای فرد مقابلش را هم بشنود و به آنها بپردازد.
۶- مهارت ایجاد و حفظ روابط بین فردی
مهارتی است برای تعامل مثبت با افراد به خصوص اعضای خانواده در زندگی روزمره، شناسایی مرز روابط با دیگران و ایجاد روابط صمیمانه متعهدانه. کودک با یادگیری این مهارت میتواند با خواهر و برادرانش و حتی خود والدینش به آسانی ارتباط بگیرد و به آنها اعتماد کند. همچنین یادگیری این مهارت در پیدا کردن دوست، کمک کننده و مفید است.
۷- خودآگاهی
خودآگاهی به معنی توانایی فرد در شناخت خود و نیز شناسایی خواستهها، نیازها و احساسات و نقاط ضعف و قدرت است. در این مهارت فرد میآموزد که چه شرایط یا موقعیتهایی برای او عذابآور هستند. در چه شرایطی استرس پیدا میکند. چه نیازهایی دارد؟ چه مسئولیتهایی را باید به عهده بگیرد؟ و…. فرد با شناختن خود دریچه مهمی در زندگیاش باز میشود که از این طریق میتواند به راحتی پیشرفت کند.
۸- مهارت همدلی
به درک کردن احساسات دیگران در شرایط مختلف، پذیرش تفاوتهای و عدم پیش داوری و قضاوت در برخورد با دیگران، مهارت همدلی میگویند. این مهارت به دوست داشتن و دوست داشته شدن و در نتیجه روابط اجتماعی بهتر افراد با یکدیگر میانجامد.
از آنجایی که در نظام آموزشی، ما با پدیدههایی نظیر رقابت، شاگرد اولی، مقایسه و مسابقه روبرو هستیم، هیچگاه فرصتی برای پرورش مهارت همدلی در محیطهای آموزشی، به کودکان و نوجوانان داده نمیشود. بنابراین کودک ما با عدم آشنایی و درک این مهارت بزرگ میشود و نتیجه این میشود که افراد در بزرگسالی نمیتوانند به طور سالم کارهای گروهی انجام دهند. پس برای جلوگیری از عدم این آموزش، باید آن را در خانه و خانوادههای خود پرورش دهیم. به طور مثال، در خانههای خود فضای همکاری، کار گروهی، مشارکت و همدلی را به وجود آوریم.
۹- مهارت مدیریت هیجانها
هرکسی در زندگی خود با هیجانات گوناگون مواجه میشود. این هیجانات بر زندگی افراد تاثیرگذار است. بنابراین شناخت هیجانهایی از قبیل شادی و ترس و حسادت و غم و… و تاثیر آنها بر رفتار خود و دیگران و و واکنش مناسب در برابر بروز و حمله چنین هیجاناتی میتواند به نوعی فرد را در جهت مدیریت کردن آنها سوق دهد. افزایش این مهارت منجر به بالا بردن هوش هیجانی کودک نیز میشود.
۱۰- مهارت مقابله با استرس
در این مهارت فرد میآموزد که چگونه با فشارها و تنشهای ناشی از زندگی و همچنین استرسهای دیگری که با آنها روبرو میشود، مقابله یا مدیریت کند تا باعث فرسودگی روانی و جسمانیاش نشود.
اولین کاری که والدین میتوانند برای بهوجود آمدن چنین مهارتی در کودک کنند، این است که از کودک بخواهند که استرسهایش را شناسایی کند و از آنها بدون ترس حرف بزند. بعد از آن کود باید بگوید که در مقابل استرسهایش چه کارهایی انجام میدهد. بعد به کمک خود کودک مهارتهای سازنده و درستی را جایگزین کنند تا کودک در برابر استرس از این کارها استفاده کند.