واژه نامه روانشناسی
واژه نامه ها
مترادف ها: Borderline personality disorder (BPD)
الگوی فراگیر بی ثباتی روابط میان فردی، خود انگاره، و عواطف و تکانش گری محسوس که در اوایل بزرگسالی شروع می شود و در زمینه های مختلف وجود دارد
مترادف ها: اختلال شخصیت اجتنابی,اختلال شخصیت دوری گزین,Avoidant personality disorder
الگوی فراگیر بازداری اجتماعی، احساست بی کفایتی، و حساسیت مفرط به ارزیابی منفی، که در اوایل بزرگسالی شروع می شود و در زمینه های مختلف وجود دارد،
مترادف ها: Narcissistic personality disorder (NPD)
الگوی فراگیر بزرگ منشی (در عالم خیال یا رفتار) نیاز به تحسین، و فقدان همدلی، که در اوایل بزرگسالی شروع می شود و در زمینه های مختلف وجود دارد،
مترادف ها: اختلال شخصیت اسکیزوتایپال,اختلال شخصیت اسکیزو تایپی,schizotypal personality disorder (STPD)
الگوی فراگیر کمبودهای اجتماعی و میان فردی که با ناراحتی زیاد از روابط صمیمی و کاهش قابلیت برای آن به علاوه تحریف های شناختی یا ادراکی و عجیب و غریب بودن رفتار مشخص می شود که در اوایل بزرگسالی شروع می شود و در زمینه های مختلف وجود دارد،
مترادف ها: Schizoid personality disorder
الگوی فراگیر جدایی از روابط اجتماعی و دامنه ی محدود ابراز هیجانات در موقعیت های میان فردی، که در اوایل بزرگسالی شروع می شود و در انواع زمینه ها وجود دارد،
مترادف ها: conduct disorder (CD)
الگوی مکرر و مداوم رفتار که به موجب آن حقوق اساسی دیگران یا هنجارها یا مقررات عمده ی اجتماعی متناسب با سن نقض می شوند
مترادف ها: language disorder
این افراد مشکلات مداوم در فراگیری زبان و به کاربردن آن در ابعاد مختلف (یعنی گفتاری، نوشتاری، زبان اشاره، یا موارد دیگر) دارند که ناشی از کمبودهایی در درک یا تولید است.
مترادف ها: substance-induced psychotic disorder,hallucinosis substance/medication-induced psychotic disorder
وجود شواهدی از سابقه، معاینه ی بدنی، یا نتایج آزمایشگاهی برای هر دو نشانه هذیان و توهم در طول مسمومیت با مواد یا ترک مواد یا بلافاصله بعد از آن یا بعد از قرارگرفتن در معرض دارو.
مترادف ها: جنون گذرا,جنون آنی,brief psychotic disorder,brief reactive psychosis
در این اختلال وجود یکی (یا تعداد بیشتری) از نشانه های زیر (حداقل یکی از اینها باید (۱)،(۲)، یا (۳) باشد) الزامی است:
- هذیان ها.
- توهمات.
- گفتار آشفته (مثل انحراف گفتار یا گسیختگی مکرر).
- رفتار بسیار آشفته یا کاتاتونیک.
مترادف ها: bipolar disorder(type 2),manic-depressive illness 2
دورة متمایز خلق که به طور نابهنجار و مداوم بالا، گشاده یا تحریک پذیر است و افزایش نابهنجار و مداوم فعالیت یا انرژی که حداقل ۴ روز پیاپی ادامه می یابد و در بخش عمده ای از روز، وجود دارد.
مترادف ها: bipolar disorder(type 1),manic-depressive illness 1
دوره ی مانیک اختلال دو قطبی نوع I می تواند قبل یا بعد از دوره های هیپومانیک یا افسردگی اساسی واقع شود.
مترادف ها: اختلال دلبستگی,Reactive attachment disorder,attachment disorder
الگوی مداوم رفتار بازداری شده، از لحاظ هیجانی کناره گیر نسبت به مراقبت کنندگان بزرگسال به طوری که کودک وقتی ناراحت است به ندرت یا خیلی کم تسلی می جوید و به ندرت یا خیلی کم به تسلی پاسخ می دهد. اختلال اجتماعی و هیجانی مداوم که با پاسخ دهی اجتماعی و هیجانی خیلی کم به دیگران و یا عاطفه ی مثبت محدود خود را نشان می دهد.
تیک های حرکتی و / یا آوایی تکی یا متعدد. تیک ها به مدت حداقل ۱ سال از شروع اولین تیک وجود داشته اند.
مترادف ها: chronic motor or vocal tic disorder
تیک های حرکتی یا آوایی تکی یا متعدد در طول بیماری وجود دارند، اما نه هر دو تیک حرکتی و آوایی.