شرح کتاب:
هاوارد خرگوشه همیشه در هر مسابقه ای باید اول میشد. یک بار که بخخاطر رفتارش او را از زمین مسابقه بیرون کشیدند، از رفتار خودش حسابی خجالت کشید و از مربی خواهش کرد که به او اجازهی جبران بدهد. هاوارد به زمین بازی برگشت و در یک صحنهی حساس، توپ زیر پای او قرار گرفت تا شوت بزند و تیمشان قهرمان شود. در یک لحظه او…
برشی از متن کتاب:
هاروارد در مسابقه ی پرتاب تخمه ی هندوانه با دهان در شهربازی اول شد.
او مسابقه ی پتک زنی و کیک خوری را برد.
او در مسابقه ی اسکیت بورد، بپربپر و انداختن دلقک در آب اول شد.
هاروارد تا وقتی که اول می شد، خوشحال بود.
اما هیچ کس که همیشه در همه چیز اول نیست.
یک بار که هلاروارد در مسابقه دوم شد، خیلی عصبانی شد و جام مقام دومی را با لگد پرت کرد.
هاوارد حتی برای برنده شدن تقلب می کرد.
وقتی تیمی که هاروارد در آن فوتبال بازی می کرد به مرحله ی نهایی رسید، او با خودش گفت دوم شدن اصلا خوب نیست! ما به هر قیمتی شده باید یرنده شویم. او نمی خواست تیمش ببازد.
روز مسابقه رسید …
هاروارد با هر اشتباه هم تیمی هایش شروع به داد و بیداد می کرد. او فریاد می زد: «توپ مال من است و آن را به هیچ کس نمی دهم.»
هاروارد موقع گل زدن، یکی از بازیکنان تیم حریف را به زمین انداخت. و بعد با تندی جواب مربی اش را داد.
هاروارد به هم تیمی هایش حرف های بدی می زد. او را از بازی بیرون کشیدند.
مربی به او گفت: «هاروارد این کار اصلا خوب نیست. تو باید یاد بگیری روحیه ی ورزشکاری داشته باشی و عضوی از تیمی باشی که کار گروهی انجام می دهد. رفتارهای تو اشتباه است و حق تو نیست که بازی کنی.»
هاروارد کاپیتان و بهترین بازیکن تیمش بود. او التماس کرد: «مربی، تیم برای برنده شدن به من نیاز دارد. حواهش می کنم من را به بازی برگردانید.» مربی سرش را به علامت مخالفت تکان داد و گفت: «گاهی وقت ها چیزهایی هست که از برنده شدن مهم تر است.»
JoomShopping Download & Support