واژه نامه روانشناسی
واژه نامه ها
مترادف ها: افسرده خویی,dysthymia,dysthymic disorder
این اختلال بیانگر تحکیم اختلال افسردگی اساسی مزمن و اختلال افسرده خویی است.
مترادف ها: primary insomnia
شکایت عمده در مورد نارضایتی از کیفیت یا کمیت خواب در ارتباط با یک (یا تعداد بیشتری) از نشانه های زیر:
- مشکل شروع کردن خواب. (در کودکان این ممکن است به صورت مشکل شروع کردن خواب بدون مداخله ی مراقبت کننده آشکار شود).
- مشکل حفظ کردن خواب که با بیداری های مکرر یا مشکلات برگشتن به خواب بعد از بیداری ها مشخص می شود. (در کودکان این ممکن است به صورت مشکل برگشتن به خواب بدون مداخله مراقبت کننده آشکار شود).
- بیدار شدن صبح زود همراه با ناتوانی در برگشتن به خواب.
مترادف ها: disruptive mood dysregulation disorder
در این اختلال، طغیان های خشم مکرر و شدید به صورت کلامی (مثل غیظ های کلامی) و /یا رفتاری آشکار می شوند (مثل پرخاشگری جسمانی به افراد یا اموال) که از نظر شدت یا مدت خیلی بی تناسب با موقعیت یا تحریک است.
مترادف ها: اختلال پر خوابی,hypersomnia
اختلال پرخوابی وقتی اتفاق می افتد که فرد دچار خواب آلودگی بیش از حد (پرخوابی) با وجود دوره ی خواب اصلی که حداقل ۷ ساعت دوام دارد، همراه با حداقل یکی از نشانه های زیر:
- دوره های مکرر خواب یا فرورفتن در خواب ظرف روز واحد.
- دوره ی خواب اصلی طولانی یا بیشتر از ۹ ساعت در روز که نیرو بخش نیست.
- مشکل بیدار بودن کامل بعد از بیدار شدن ناگهانی.
مترادف ها: اختلال نشانه کارکرد عصبی,conversion disorder
از جملهی اختلالات روانی است که شامل صنف اختلالات شبه جسمی میشود.
در اختلالات شبه جسمی شخص از ناراحتیهای جسمی مختلف شکایت دارد، اما در اصل مریضی او ازجمله اختلالات روانی بوده و عوامل روانی در ایجاد، شدت و طول مدت علایم نقش جدی دارند.
در اختلال تبدیلی فرد از مشکلات مانند ناشنوایی، نابینایی، فلج عضلانی یا بیحسی دستها شکایت دارد و با این علایم نزد دکتر مراجعه میکند، اما مریضی او ریشهی روانی دارد.
مترادف ها: Tourette’s disorder,Gilles de la Tourette’s syndrome
تیک های حرکتی متعدد و یک یا چند تیک آوایی برخی اوقات در طول بیماری وجود دارند، هرچند که نه لزوماً به طور همزمان.
مترادف ها: chronic motor or vocal tic disorder
تیک های حرکتی یا آوایی تکی یا متعدد در طول بیماری وجود دارند، اما نه هر دو تیک حرکتی و آوایی.
تیک های حرکتی و / یا آوایی تکی یا متعدد. تیک ها به مدت حداقل ۱ سال از شروع اولین تیک وجود داشته اند.
مترادف ها: اختلال دلبستگی,Reactive attachment disorder,attachment disorder
الگوی مداوم رفتار بازداری شده، از لحاظ هیجانی کناره گیر نسبت به مراقبت کنندگان بزرگسال به طوری که کودک وقتی ناراحت است به ندرت یا خیلی کم تسلی می جوید و به ندرت یا خیلی کم به تسلی پاسخ می دهد. اختلال اجتماعی و هیجانی مداوم که با پاسخ دهی اجتماعی و هیجانی خیلی کم به دیگران و یا عاطفه ی مثبت محدود خود را نشان می دهد.
مترادف ها: bipolar disorder(type 1),manic-depressive illness 1
دوره ی مانیک اختلال دو قطبی نوع I می تواند قبل یا بعد از دوره های هیپومانیک یا افسردگی اساسی واقع شود.
مترادف ها: bipolar disorder(type 2),manic-depressive illness 2
دورة متمایز خلق که به طور نابهنجار و مداوم بالا، گشاده یا تحریک پذیر است و افزایش نابهنجار و مداوم فعالیت یا انرژی که حداقل ۴ روز پیاپی ادامه می یابد و در بخش عمده ای از روز، وجود دارد.
مترادف ها: جنون گذرا,جنون آنی,brief psychotic disorder,brief reactive psychosis
در این اختلال وجود یکی (یا تعداد بیشتری) از نشانه های زیر (حداقل یکی از اینها باید (۱)،(۲)، یا (۳) باشد) الزامی است:
- هذیان ها.
- توهمات.
- گفتار آشفته (مثل انحراف گفتار یا گسیختگی مکرر).
- رفتار بسیار آشفته یا کاتاتونیک.
مترادف ها: substance-induced psychotic disorder,hallucinosis substance/medication-induced psychotic disorder
وجود شواهدی از سابقه، معاینه ی بدنی، یا نتایج آزمایشگاهی برای هر دو نشانه هذیان و توهم در طول مسمومیت با مواد یا ترک مواد یا بلافاصله بعد از آن یا بعد از قرارگرفتن در معرض دارو.
مترادف ها: language disorder
این افراد مشکلات مداوم در فراگیری زبان و به کاربردن آن در ابعاد مختلف (یعنی گفتاری، نوشتاری، زبان اشاره، یا موارد دیگر) دارند که ناشی از کمبودهایی در درک یا تولید است.